والِه

خواننده خاموش بسیاری از وبلاگها هستم و تنها در معدود مواردی حس درونیم را برو میدهم

میخوام اینجا به یه کامنت جواب بدم ...

سلام

من از طریق وبلاگ حسنا با شما اشنا شدم، من خواهش می‌کنم با پدیده ای‌ به نام همسر دوم مقابل کنید، به جای دلسوزی برای یک قربانی، سعی‌ کنید این پدیده رو از بین ببرید،

از نظر من ، همسران دوم کارگران جنسی‌ هستند، بیایید این مهم رو به این زنان و سایر زنان یاد آوری کنیم و به جای دلسوزی و ابراز همدردی، کمک کنیم تا از این ذلت بیرون بروند.

ممنون میشم اگر کمی‌ به این موضوع فکر کنید.

سلام خانوم نگار (قبلا هم یه آدرس برای من گذاشتین که وقتی رفتیم دیدم فیلتر شده)

راستش من عادت دارم وقتی یه وبلاگ یا یه داستان رو میخونم کاملا همزاد پنداری میکنم و خودمو میزارم جای نویسنده وبلاگ بنابراین در بسیاری موارد به دلیل قدرتخیل قوی که دارم

احساس و شرایط زندگی فرد رو به خوبی درک میکنم . 

حسنا دوست خوب و مهربونیه که من دوستش دارم و همیشه بم لطف داشته من نه دلسوزی میکنم و نه ترحم فقط موقعیت اونو درک کردم و به تصمیمش برای ادامه زندگی احترام میگذارم 

و میدونم که بهترین گزینه هم برای همسر اول و هم همسر و هم حسنا ادامه درست این زندگی سه نفره است.

( در واقع تو همه رابطه های مثلثی همینه بهترین راه ادامه زندگی به صورت سه نفره است که بیشترین فشار هم رو مرد و زن دومه)

بیرون رفتن زنهای دوم از این زندگی هیچ دردیو دوا نمیکنه زیرا

1. در بسیاری موارد مرد عادت میکنه به بودن با زنهای مختلف و دیگه هرگز به زن خودش قانع نمیشه

مگر زن زیرکانه اونو وادار کنه وگرنه زنهایی که به طور مستقیم تو روی شوهرشون بگن زن دوم و طلاق بده هرگز از خیانت رها نمیشن و همین طور حتی اگه زن اول هم بیرون بره

متاسفم که بگم مرد به داشتن دو نوع رابطه متنوع عادت کرده و احتمال خیانتش بسیار بالاست و معمولا رابطه خواهد بود چون قبح عمل از بین رفته و وفاداری دیگه معنی خاص خودشو نداره 

2. زن اول حتی اگه زن دوم تو بهترین شرایط از زندگی پرتم شه بیرون ( و مرد بگه دیگه اونو نمیخواد و پشیمونه که معمولا این اتفاق نمیافته و مرد زن دوم و دوست داره به

هر حال نو که بیاد به بازار کهنه میشه دل آزار حداقل تا یه مدتی) هرگز نمیتونه به همسرش اعتماد کنه و همیشه یه شک دائمی تو وجودشه که خوب با توجه به چیزی که گفتم

کاملا هم حق داره پس این زندگی هرگز ترمیم نمیشه...

3. زن دوم معمولا با هزار امید و آرزو و عشق وارد زندگی میشه و اگه بره بیرون سر خورده میشه که این کاملا برای جامعه مضرره 

حالا نظرمو درباره کسهایی غیر از حسنا میگم( چون به نظرم حسنا فریب خورد و اعتماد کرد به خانومی و شخصیتی که خانوم اول و همسرش و خانوادش نشون دادن که متاسفانه وجود نداشت)

کسهایی که وارد یه زندگی میشن حتی اگه خیلی مهربون و دلسوز باشن و عاشق و مردهایی که زندگیشونو به خاطر هوس (100 درصد روابط با زن دوم هوسه) داغون میکنن

باید بدونن(طبق روایات با سند صحیح دل حریم خداست و به هم زدن خانواده عرش خدا رو میلرزونه)

1. دل حریم خداست دل زن اول و شخصیتش تو این رابطه بد جور شکسته میشه و حریم خدا رو بد جور شکستن که باید منتظر عقابش بمونن هم زن دوم هم مرد 

2. به هم خوردن یه خانواده عرش خدا رو میلرزونه و وقتی باعث شدین عرش خدا به لرزه در بیاد باید منتظر عقابش به بدترین شکل باشین 

من با آدم هایی مثل پری ، نفس، عسل مخالف 100 درصد هستم و معتقدم به زودی در این دنیا و در سرای باقی نتایج رفتارشون به بدترین شکل بروز میکنه 

دلایل خودمم اینه :

1. اونها مردهای رو به خودشون جذب کردن که متعلق به خانواده دیگه ای بودن و با دونستن این قضیه به رابطه ادامه دادن و اونو عشق نامیدن ( عسل و نفس و پری)

2. به راحتی با راهکارهای زیرکانه بعد از جذب و وابسته کردن مرد اونو رها کردن و بش فشار روحی آوردن تا زن اول و طلاق بده( عسل ونفس این کارو کردن و پری همداره دست و پا میزنه که این کار زودتر انجام شه)

3. رابطه کثیف خودشونو عشق نامیدن که ننگ بر بشریت که اصول انسانی رو با هوسهای حیوانی تو طول تاریخ همیشه قاطی کرده

4. اونها تو خانواده های درستی بزرگ نشدن و اگه دقت کنید تو همه موارد خانواده دختر با این قضه موافقت کرده گاهی خواستن زودتر از شر دختر خلاص شن گاهیم ترسیدن که دخترشون بی آبرویی بزرگتری براشون بگذاره 

و تشخیص درستی از اشتباه دختر نداشتن و توجیحات عاشقانه دختر و هوس آلودانه مرد رو پذیرفتن یا  این به خاطر عدم اعتماد به دخترشون هست

چون اگه اعتماد داشتن که اون مرد مناسبیو پیدا میکنه مخالفت میکردن اما دیدن نه دخترم درگیر شده پس بهتره موافق باشن و احتمالا یه مرد مجرد با این شرایط (معمولا مالی) هرگز سراغ دخترشون نمیاد.

و یه عالمه دلیل شخصیه دیگه ... مثل لحن تند و بد حرف زدن این افراد تو وبلاگشون و توهین هاشون به همسران اول و بد دونست اونها 

مثلا نفس ادعا داره زن اول بد بوده و حتی پسرها هم عاشق نفس هستن و از مادرشون بدشون میاد و علی بهترین مرد دنیاست 

فکر میکنید بهترین مرد دنیا میزاره همسرش افسرده شه و پسرهاش از مادرشون متنفر شن ؟؟؟ فکر میکنید یه مرد تا این سن دو تا بچه شو رها میکنه تا سرخورده باشن که به دامن دوست دخترش پناه ببرن؟؟؟

فکر میکنید پسرهایی که قدر محبت مادر و نمیدونن و حتی مادری که فقط نه ماه اونها رو تو وجود خودش رشد داده و از خون خودش تغذیشون کرده نمیدونن قدر زن بابا رو بدونن؟؟؟

فکر میکنید مردی که همسر چندین و چند سالشو در کمتر از دو ماه طلاق میده و خانوادشم حمایتش میکنن اونم به خاطر یه هوس و عشق کودکانه به یه دختر نابالغ

( آدم بالغ تا متوجه دروغ به این بزرگی شه از رابطه 100 درصد میره بیرون چون میفهمه دروغ های بزرگتری در انتظارشه) زنشو رها یکنه و میشکنه و خانواده رو از هم میپاشه میتونه مرد زندگی باشه؟؟؟

فکر میکنید مردی که ماهرانه مدت طولانی همچین دروغی گفته قابل اعتماده؟؟؟

پری دارا رو مذهبی و عاشق میدونه  که به اصولش پایبنده و اون و تحسین میکنه 

واقعا فکر میکنید مردی که همسر باردارشو رها کرده و دختر دیگریو در آغوش گرفته تا دلداریش بده مرد خوبیه؟ مرد پایبندیه؟ مردی که همسرش و دو پسرش و رها کردتا با زن دیگه عقد کنه قابل اعتماده؟

خوبه زندگی پری ادامه داره و میبینیم که خودش هم تو دوران بارداری رها شد و بچش یه پدر کمتر از نصف داره . همون پدری که نصفشو از بچه های خودش دریغ کرد الان برای بچه پری هم نصفه است 

عسل هم که دیگه توضیح نمیخواد و من واقعا متاسفم برای این زندگی ها 

باز هم میگم حساب حسنا برای من از بقیه این افراد جداست و دوست ندارم به خاطر همزاد پنداری با این افراد رابطه دوستانه داشته باشه اما چون دوسش دارم بش احترام میزارم و خودمو در حدی نمیبینم که دخالت کنم تو روابطش 

و حالا چاره ما چیه؟؟ کشتن مردهای خیانت کار؟ سرخورده کردن بیشتر زن های دوم؟؟ ؟ که بسایر برای جامعه خطرناکه زن و دختری که سرخورده باشه  فحش و نفرین و ناسزا؟؟؟

زنهای دوم خودشون بعد مدتی میفهمن تو چه سرابی گیر کردن و مرد هم به شدت پشیمون میشه اما چاره نداره به دلایلی که گفتم بهترین راه ادامه زندگی سه نفره است  و روزگار هم که خودش قانون عمل و عکس العمل داره 

و خدا هم که بهترین انتقام جو هست 

 پس به نظرم آگاه کردن درست افراد بهترین راهه  و اونم آگاهی به دور از تعریف مستقیم این زندگی ها چون باید کلا وجود همچین زندگی هایی نفی شه و اصلا بیان نشه کاری که گذشتگان میکردن و کاملا درست بوده 

هر چی بیشتر بش پرداخته شه بیشتر معروف میشه و ذهن های بیشتری درگیر میشن و میگن پس همچین زندگی هم میشه؟؟؟

شما نگران نباش نگار عزیز آدم هایی مثل نفس و عسل و پری وشراره و ... دنیاشونو و آخرتشونو خراب کردن و با یه وبلاگ زدن و نوشتن همه چیز طوری که خوب به نظر بیاد مشکل ازشون حل نمیشه 

بهترین راه اینه که این وبلاگها گزارش داده شن و خونده نشن بهترین راه بی محلیه ... هر چی بهشون بیشتر بها داده شه صداشون بلند تر میشه و گندش بیشتر در میاد 

افراد رو آگاه میکنیم( مخصوصا دختران جوان رو )

به اونها اعتماد به نفس میدیم ،

ارزش ازواج کردن زود دختر رو تو جامعه کمتر میکنیم

راه کنترل غرایز رو بشون آوزش میدیم

 ارزشهایی مثل عشق و وفاداری رو درست به بچه هاو جوون هامون یاد میدیم چه دختر و چه پسر 

مراقبشون هستیم و جلوی اشتباهاتشونو میگیریم اگه اشنباه کردن پر قدرت جلوشون می ایستیم هرگز تردشون نمیکنیم ،

ارزشهای معنوی زندگی رو تو قلب و روح افراد رشد میدیم مثل صداقت و جلوی تجملاتی بودن و مال پرستیو میگیریم( که تا یه دختر چشمش به ماشین مرد و حقوقش افتاد پا رو همه ارزشهاش نذاره)

و در آخر من خودم یه مدت میشستم این وبلاگها رو میخوندم گریه میکردم به حال این زندگی ها اما حالا میبینم چرا وقتمو بزارم رو این چیزها و همون دکمه ضربدر معروف رو زدم ( به پیشنهاد دوستم قنوت جویبار دیگه نمیخونم این وبلاگها رو)

با سپاس

پی نوشت: قبول دارم زن اول قربانیه .... قربانیه هوس بازی مرد و زن دوم اما فرض من تو این توضیحات اینه که این اتفاق افتاده

خودمم خیلی دلم میخواد آدمهایی مثل پری و نفس و شراره و عسلو شوهرهاشون سر به تنشون نباشه و  اما خوب دنیا طبق دل من پیش نمیره

دنیا به قانون احتیاج داره و با فحشم چیزی حل نمیشه

باید جلوی این اتفاق رو گرفت اگه جلوش گرفته نشه و رخ بده درست کردنش سخته مواردی که بالا گفتم کاراهایی که میشه کرد

زن اول به کشتن و تیکه تیکه شدن زن دوم و فلج شدن شوهرش راضی میشه !!!؟

زن اول دلش شکسته دل شکسته با هیچ چیز التیام نمیبخشه تقصیر من نیست که مردها فرهنگ عشق و وفاداری و زندگی مشترک رو بلد نیستن

من پسرهامو طوری تربیتش میکنم که این چیزهارو یاد بفهمن و بخوام ازدواج کنم حتما  طرفم رو از این نظر کاملا بررسیش میکنم

من هم یک زنم و درک میکنم